دیشب که به میخانه شدم مست و خراب
تقصیر لب تو بود - یا جام شراب


فتوا بدهند که می حرام است مخور
من را چه شود گر شوم از دوست عذاب


می نوش که عاشقی اساسش مستی است
باقی همه برپایه کف هست و حباب


ساقی تو در این شعر مقامت کم نیست
بی ساقی و می بنای خشت است بر آب


پیش آر قدح که با تو محشور شوم
از خاک در میکده تا روز حساب


واعظ تو به مستمع چه عذری آری
آنروز که از چهره بر افتاد نقاب


مستیم و پس پرده چه ها می بینیم
اسرار الهی نه به درس است و کتاب

                                                      مهدی برهانی

 

نظرات در مورد این شعر: http://www.shereno.com/11760/13790/146284.html