چه آمد سر گلشن و باغها

که بر روی گل مانده این داغ ها

 

مگو سر به زیر است سرو کهن

که او ریشه دارد به اعماق ها

 

برو شاپرک باغ جای تو نیست

که پر گشته از پرسه زاغ ها

 

شتابید ای خادمان حرم

بروبید خاکی از این طاق ها

 

کسی نیست اینجا بگوید غزل

که نامش شود جزو مشتاق ها

 

کجا شد یکی شعله روشنا

که نوری بپاشد بر این داغ ها

 

دلم مانده پشت دو بیت غزل

دگر بس کن این گونه اغراق ها

                                                  مهدی برهانی

 

نظرات در مورد این شعر: http://www.shereno.com/11760/19821/173660.html