این جام را حسین از کجا گرفت

این جرعه را همه عالم فرا گرفت

 

از خون خود که علی بود در خون او

یا فاطمه ز رسول خدا خدا گرفت

 

در خیمه بود و دعا کرد با تشنگی

در وصف عشق چه گویم - دعا گرفت

 

خورشید گواه واقعه ای جاودانه شد

لغزید آسمان و دل انبیا گرفت

 

ماه هم گرفت در این حادثه و کبود شد

بر هم کشید چهره خود را عزا گرفت

 

گویی خدا هم در این ماجرا گریست

سر تا به پای خانه خود را سیا گرفت

 

فریاد کشید زمین سرخ شد صورتش

وقتی که نقش ز خون خدا گرفت

 

اینجا مقدس است بحدی که بعد از این

خاکش به سرمه چشمم بها گرفت

 

اینجا کجاست که بعد از هزار سال

آه از غریبه و از آشنا گرفت

 

اینجا کجاست که ز نامش هنوز هم

هر دل شکست به لطفش شفا گرفت

 

واعظ بخوان تو از این رو که بعد از این

این دل بهانه کرب و بلا گرفت

                                               مهدی برهانی

 

نظرات در مورد این شعر: www.shereno.com/11760/19821/207279.html