سه شنبه, 04 ارديبهشت 1403

ترا من چشم در راهم شباهنگام

که می گیرند در شاخ " تلاجن"  سایه ها رنگ سیاهی

وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم؛

ترا من چشم در راهم.
 
شباهنگام،

در آندم که بر جا درهّ ها چون مرده ماران خفتگانند؛

در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام.

گرم یاد آوری یا نه،

من از یادت نمی کاهم؛

ترا من چشم در راهم...